۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

مصاحبه خواندنی سرور پزشکپور در سالروز انعقاد پیمان ننگین ترکمن چای


"پیمان پاکمهر"،خبرنگار میهن پرست آذری به مناسبت یکم اسفندماه سالروز انعقاد پیمان ننگین "ترکمن چای" مصاحبه ای با سرور "محسن پزشکپور"،بنیانگذار حزب پان ایرانیست انجام داده است که با هم می خوانیم.
تبريز نيوز:جناب پزشكپور به عنوان سرآغاز ، در مورد ماهيت قرار دادهاي ننگيني چون "تركمن چاي"، كه به مردم ايران تحميل شده توضيحاتي داده و بفرماييد مواضع حزب پان ايرانيست در قبال اينگونه عهد نامه ها چيست؟
"
محسن پزشكپور": ما این گونه عهدنامه ها را در واقع با بیان پسوند تحمیلی معرفی می کنیم، برای اینکه این گونه قراردادها چه از نظر حقوق بین الملل و چه از نظر حقوق داخلی هر ملت دارای ارزش ، اعتبار و رسمیت نیست، پس باید در نظر داشته باشید در مورد قرارداد شوم "ترکمن چای" و یا قبل از آن ، قرارداد "گلستان" و یا قراردادهای مشابه بدانیم که این ها بر ملت ایران تحمیل شده و اصولاً رسم استعمار اين است که بوسیله سیاست های استعماری، با جنبش ها و قدرت های اجتماعی و نتایج حاصله از آن در تقابل و تعارض مقابله باشد.

بنابراین چنين قراردادهایی تحمیلی هستند و قراردادهاي تحمیلی در هیچ نظام قضایی اعتبار قانونی ندارد.هر ملتی با لغو این نوع قراردادها بايد برای اعاده حقوق از دست رفته خود اقدام عاجل و مؤثر انجام دهد و این راهی است که "پان ایرانیسم" طی کرده و مي كند.به همین دليل است که "پان ایرانیسم" نهضتی ضد استعماري بوده و ما در تمام اعلامیه ها و گفتگوها باطل بودن چنين قراردادهای استعماری را بیان کرده و می کنیم

.

تبريز نيوز:در همان سال هاي نخست مردم مسلمان و ايراني فرهنگ اران و قفقاز پس از آن كه از مام ميهن جدا شدند ، چه اقدامات عملي براي پيوستن دوباره ايران انجام دادند؟
"

محسن پزشكپور":اولاً این موضوع را باید یادآور شوم، و همه میهن پرستان و مبارزان ضداستعمار بدانند، که پان ایرانیسم از ابتدا مسايل را به این کیفیت بیان داشته كه ما نمی گويیم جدایی از سرزمین و یا ساختار سیاسی و حکومتی ایران و یا جدایی از دولت ایران، بلکه توجیه و تفسیر ما بر این اساس قرار دارد که اصولاً مناطق ، اقوام و سرزمین های ایران را از یکدیگر جدا کردند ، چون هر کجای " ایران زمین " خودبخود و بدون اینکه ما بخواهیم جزيی است از میهن بزرگ "ایرانیان" .چرا كه اگر بگويیم " از ایران جدا شده اند " یعنی ایران و آن مناطق تجزیه شده را از ایران، جدا بدانیم. پس بطور قطع باید این مسيله را در نظر داشته باشیم که " ما می گويیم مناطق ایرانی خانه نشین از یکدیگر تجزیه شده اند "، نه از یک مقوله اي به نام محور مرکزی ایران.

به همین مناسبت است که ما در مورد " بادکوبه " ( باکو ) همان پیوندها را داریم که با مردم سایر نواحی و چه بسا ممکن است در جنبش های آزادی بخشاینده، نواحی مختلف ایران که شامل " جامعه بزرگ ایرانی"هستند به حرکت بیایند و رستاخیز (رستاخیز وحدت بخش ) از آن جا آغاز شده و حرکت کند. پس باید این سوال را این گونه تصحیح کرد كه ؛ مناطقی که از یکدیگر جدا شده اند چه سرنوشتی خواهند داشت؟ به همین مناسبت برخی که می خواهند علیه پان ایرانیسم اقدام کنند، مدعي اند که این " پان ایرانیسم " یک نوع " اگويیسم " سیاسی و یا حرکت استعماری جدیدی است تا اینکه بر مناطق مختلف حکومت یک مرکز سیاسی و اداری را تحمیل کند! ، كه چنین نیست . " مثلا " در مورد قفقاز، قفقاز از خصوصیت برخورداری از سرزمین های ایرانی نشین بهره مند است

.

افغانستان هم اکنون توسط فرزندان ایرانی به حرکت خود ادامه می دهد ، و یا تاجیکستان . ما تاجیکستان را به هیچ وجه کمتر از تهران نمی دانیم که هیچ ، بلکه من صراحتا اعلام می کنم که تاجیکستان در واقع ایرانی تر از ایران کنونی است . پس اولین درسی که ما پان ایرانیست ها بیان کردیم اين بود که نمی خواهیم به عنوان یک سرزمین اشغال شده مناطق دیگر ایران بزرگ را نجات دهیم . زیرا ایرانی ها در آن مناطق ساکن هستند. پس آرمان ما پیوند مجدد با مناطق تجزیه شده از "ایران" است

.
"
تاجیکستان" نمونه خوبی است. "تاجیکستان" سرزمینی است که در اختیار ایرانی نژادان بوده و هم اکنون از هر جهت ایرانی تر از " ایران " کنونی است . آن ها مجسمه "لنین" خون خوار را به پايین کشیدند و مجسمه "فردوسی" را جایگزین کردند، در سایر مناطق ایران هم اوضاع همین گونه است. منطقه میانرودان (در عراق) ، "کاخ عظیم تیسفون" و "طاق کسرا" ، از روابط دیرین مردم این مناطق در محدوده ایران بزرگ حکایت كرده و دلالت دارد بر این که آن جا پایتخت "ایران" بوده و سرزمین همه اقوام ایرانی است.

شعار ما بايد اتحاد و یگانگی و نیرومندی و آزادگی همه اقوام ایرانی بوده و به این سمت حرکت می کنیم که دولت بزرگ اتحاد و یگانگی همه اقوام ایرانی در چهارچوب جامعه بزرگ ایران برپا کنیم

.

تبريز نيوز: نقش "آقا محمدخان قاجار" و "عباس میرزا"، در خنثي كردن توطيه هايي كه در قفقاز در جريان بود،چه بود؟
"

محسن پزشكپور": "آقا محمدخان قاجار"، آخرین فرمانروای جامعه بزرگ ایرانی بود كه پیش از اعلام پادشاهی برای درهم کوبیدن توطيه هایی که در قفقاز در جریان بود به پا خاست و به اين دليل بیشترین فشارها و حملات متوجه شده و زمانيكه وی در شهر شوش به جان او سو قصد كردند و او را به قتل رساندند ،‌ در همان حال به قاتلان خود گفت ، "شما آقا محمد خان را نمي كشيد بلكه ايران را مي كشيد". كه همين طور نيز شد و آن حوادث پيش آمد. بطوريكه با امضا قرار داد ننگين " گلستان " در دوران "فتحعلي شاه" ، منطق عمده اي از ايران جدا شد كه سپس نوبت رسيد به قرارداد شوم "ترکمن چای".

باید بدانیم مسئولیت عمده آن شکست (امضا قرار داد ترکمن چای) متوجه روحانیت آن زمان است. چرا كه پس از قرارداد "گلستان"، ایران نیرومندی خود را از دست داده بود و "عباس میرزا"، که مردی مبارز و میهن پرست بود می دانست که دیگر امکان درگیری سریع با ارتش روس ها در ایران وجود ندارد. وي تلاش کرد تا روحانیت وقت را از دادن فتوای جهاد باز بدارد كه مؤثر واقع نشد. در رأس این روحانیون "ملااحمد نراقی" بود که به شدت موضوع فتوا را دنبال می کرد و بالاخره بدون اینکه به نظر "عباس میرزا" توجهي کند اعلام جهاد داد و دولت خواب آلود وقت را به یک جنگ بررسی نشده اي کشاند. در نتیجه موجبات شکستی را که نتیجه آن انعقاد قرارداد شوم " ترکمن چای" بود فراهم کرد

.

تبريز نيوز:تا آن جا كه تاريخ به ياد دارد،‌ سرزمين اران و شمال رود ارس همواره بخشي از خاك سرزمين ايران بزرگ بوده است.از نظر طبيعي هم اين ناحيه قسمتي از فلات ايران به شمار مي رود ، به نظر شما چه اقدامات عملي و قاطعي براي بازپس گيري اين سرزمين بايد انجام گيرد؟
"

محسن پزشكپور": همانطوريکه از آغاز مبارزاتمان بیان کردیم،توجه داشته و داريم که می بایست ابتدا کوشش کرد حکومت ها در جامعه ایرانی به یک "حکومت آرمان خواه" ، تبدیل شوند. یعنی آن ها هم اهداف "یگانگی جامعه ایرانی"، را دنبال کنند . ما در هر مقطعی از زمان این هدف را پیگیری کرده ایم. (در مورد مناطق مختلف ایران بزرگ) که نمونه یی از آن مبارزه یی بود که در مورد "بحرین" تحقق پیدا کرد.

عقیده ما بر این است که حاکمیتملت قابل تجزیه نبوده و سرزمین هایی که در محدوده ملتی قرار گرفته همواره متعلق به آن مردم می باشد. این قراردادها عموماً تحمیلی است.این نکته را بايد بیان بکنم که خوشبختانه به دلایل گوناگون و شاید بیشتر به دلیل مقاومت ملت ایران و مردم جامعه بزرگ ایرانی هیچ یک از قراردادهای تجزیه سرزمین ایران از یکدیگر در یک مرجع قانونی به تصویب نرسیده و از جمله این که در مورد "بحرین" هم کار بزرگ ما این بود که نگذاریم برنامه شومی که بصورت تقدیم طرحی از سوی نمایندگان به مجلس شورای ملی بود و به صورت قانون درآید و دولت خاين وقت ( هویدا ) ، تنها یک گزارش را به مجلس آورد (گزارش نمی تواند جای قانون را بگیرد) و به همین ترتیب هیچ یک از قراردادهای دیگر از جمله قرارداد "گلستان" و "ترکمن چای" در یک مجلس ایرانی (حتی مجلس غیرایرانی) ، مطرح نشده و به تصویب نرسیده است

.

پس چنین قراردادهایی نفوذ تاریخی و قانونی ندارد. قوانینی كه از مجالس ایران نگذشته طبق اصول حقوق بین الملل قابل اتکاء نبوده و مبنای حقوقی و تاریخی هم نداشته و محکوم به ابطال است. بطور قاطع "پان ایرانیسم" و "حرکت جامعه بزرگ ایرانی"، در اولین شرایطی که پیش آيد باطل بودن چنين قراردادهايي را ( بطور عملی ) اعلام خواهد كرد

.

تبريز نيوز:به نظر شما رژيم فعلي باكو تا چه ميزان از نظر مردم ايران مشروعيت دارد و آيا اصولا چنين رژيمي ، شايسته به رسميت شناخته شدن از سوي ما بود؟
"

محسن پزشكپور": رژیم کنونی "باکو" و برخی دیگر از رژیم هایی كه در مناطق "ایران بزرگ"، مستقر هستند، مشروعیت لازم قانونی و تاریخی ندارند.

مسيله مشروعیت یکی از مهم ترین مواردی است که باید به آن ها توجه شود. مشروعیت دولت ها در هر بخش از جامعه بزرگ "ایران"، منوط به این است که از نظر مقررات بین المللی و احکام تاریخی از مشروعیت لازم برخوردار باشد. بنابراین بررسی سیر حوادث نشان می دهد که این مناطق فاقد مشروعیت هستند

.

آنچه که بايد مورد توجه ما بوده این است که برابر مقررات و اصول تاریخی و بین المللی ساختارهای سیاسی چگونه برپا شده اند. اولین شرطی که هر نظام سیاسی و اداری باید دارا باشد آن است که مغایر با " حاکمیت ملی " نباشد. حاکمیت ملی عبارت است از اصولی که طی سال ها و دوره های تاریخی به یک ساختار سیاسی و حکومتی منتقل می شود و اگر حسب مقررات معقول تاریخ آن ملت و اهداف تعیین شده از سوی جامعه شناسی جهانی ، دولت های منطقه نتوانند ثابت کنند که بر چه خواسته و مبنایی مستقر شده اند، مشروعیت خود را از دست خواهند داد

.

یکی از نزدیکترین مناطقی که باید مسيولیت بسیاری از این مبارزات ضد استعماری و ضد تجزیه و پراکندگی رو بپذیرد مردم تمامی آذربایجان هستند و مردم " باد کوبه" ـ که من ترجیح می دهم به جای باکو بگوئیم " بادکوبه" ـ و مردم مناطق دیگر از جمله " گنجه

".

من با خواندن چند بیت از "نظامی گنجوی" بسنده می کنم، تا پیام ام را به تمام مردم آذربایجان چه در این سو و چه در آن سوی ارس ـ که سرزمین " اران " نامیده می شد و می شود ـ رسانده باشم

.

این سروده یی است از نظامی گنجوی که در حدود 750 سال پیشتر می زیسته و پیام او برای همه ی ما و فرزندان جامعه بزرگ ایرانی راهنما است

.

همه عالم تن است و ایران دل

نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد

دل ز تن به بود، یقین باشد
تبريز نيوز:حزب پان ايرانيست به عنوان نهضتي پيوند دهنده – كه خواستار وحدت ايران زمين در چهار سو مي باشد- در آينده چه سياست هايي را براي همكاري بيشتر با ساير كشورهاي برادر و همراه منطقه كه به هر حال بخشي از ملت ايران مي باشند در پيش رو دارد؟
"

محسن پزشكپور": "ارمنستان" و "گرجستان" که دو منطقه مسیحی نشین بوده و هستند همواره به عنوان دو فرزنده خوانده ایران بوده اند. ملت ایران و حکومت های آگاه ایران ـ اگر بودند ـ در هر زمانی این دو فرزند خوانده را مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دادند. و روابط این ها با دیگر فرزندان جامعه بزرگ ایرانی، روابطی بسیار حسنه بوده (اکنون هم چنین است).

بنابراین در مبارزات ضد استعماری، "پان ایرانیسم"، نگاه بسیار نزدیکی به سرزمین های "ارمنستان" و "گرجستان" ، داشته و امروز هم باید همین گونه باشد. در آغاز مبارزات (پس از 1320 ) ارامنه هم به مانند سایر ایرانیان میهن پرست در کنار ما بودند

.

ما این دو فرزند خوانده تاریخ ایران را هرگز فراموش نمی کنیم. آن ها را به یک مبارزه هماهنگ در سرزمین قفقاز برای برپايی یک نظام (همه ایرانی) و "متکی به فرهنگ و جامعه بزرگ ایرانی" فرا می خوانیم. توصیه من این است که فرزندان پان ایرانیست نسبت به دو فرزند خوانده ایران در سرزمین قفقاز توجه و همدلی بیشتری نشان دهند

هیچ نظری موجود نیست: