۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

یک گل دیگر به سود نژادگرایان : رفتار اجتماعی انسان ریشه ژنتیکی دارد!

نوچگان نادان مکتب های چپگرا و به اصطلاح "انسان گرا" (Humanist) مدام در گوش ما می خوانند که همه ویژگی های منفی اخلاقی و رفتاری قوم ها و مردمان دون پایه و پستی همچون عرب ها, سیاهان و یا ترک-مغولان, و نیز علل بزهکاری برخی افراد جامعه, به کلی معلول "محیط اجتماعی بد" (Bad Social Environment) و یا "سوءرفتار" (Mistreatment) دیگران با اینان از سوی جوامع میزبان می باشد و بدین سان نژادگرایانی را که علل این پدیده های منفی رفتاری را در "درون" آنان جستجو کرده و لذا در پی دلایلی ریشه ای و بنیادین تر برای توضیح این گونه مسائل هستند, به تندی محکوم نموده و متعصب و جاهلشان می نامند. آنها در این راه با پنهان شدن پشت نقاب های فریبنده ای همچون "دانش اجتماعی" و "مکتب علمی" , که گویا تنها در اختیار حضرات "مارکس" و "لنین" و "انگلس" می باشد!, متکبرانه خود را تنها دانای کل جمع دانسته و برای حل مسائل و مشکلات اقلیت ها و اقوام پست مدام حکم می رینند که گویا می شود و می بایست با "تحمل و بردباری" یک پروسه "تبعیض مثبت" را به سود این دون پایگان برقرار کرد تا آنها بتوانند پس از گذشت چندین سال "عقده گشایی", خود را با محیط اجتماعی پیشرفته اقوام دارای سرمایه ژنتیکی غنی تر تطابق دهند و ارزشهای رفتاری و اخلاقی اینان را در اذهان عقب مانده خود نهادینه سازند. همین دیدگاه و طرز تفکر بود که پس از آنکه سوگمندانه به یاری رسانه های گروهی تحت سلطه مشتی پول پرست به گفتمان غالب سیاسی-اجتماعی جهان غرب تبدیل شد, منجر به پذیرش "چندگانگی نژادی" (Multi-Racialism) و "چندگانگی فرهنگی" (Multi-Culturalism) شده و راه را برای پدیده های شومی همچون آمیزش های گسترده میان-نژادی در اروپا, که ابردژ مستحکم نژاد سپید بود, و یا سقوط دولت پیشرفته و نیرومند سپید آفریقای جنوبی و کشتارهای گروهی سپیدان در این کشور که به نسل کشی می ماند, صاف و هموار نمود.برای برخورد با بزهکاران نیز اینان باز به محیطگرایی مطلق توسل جسته و چنین فتوی می دهند که گویا می شود با کاربست یک رویکرد مثبت و سازنده (؟!), بزهکاران را به افرادی سودمند برای اجتماع بدل ساخت و مانند زباله هایی که بازیافت می شوند, آنان را به دامان اجتماع بازگرداند. از همین روست که سوگمندانه مجازات اعدام را , که موهبتی است برگرفته از یک الگوی زیست سالم طبیعی, اکنون در بسیاری مناطق جهان ممنوع ساخته اند و به جای آن دوره های حبس در زندان هایی را درنظر گرفته اند که شرایط رفاهی برخی از آنها , که به هزینه افراد سازنده و آفریننده اجتماع ساخته شده اند, از هتل های 5 ستاره هم بهتر است!
اما اکنون دوره دیگری آغاز شده است. یافته های دانش سودمند "ژنتیک" و شاخه های گوناگون آن به ویژه "رفتارشناسی ژنتیکی", به طور روزافزونی در حال ابطال افسانه های چپگرایان, یکی پس از دیگری, می باشند. جدیدترین این یافته ها که محتملا بزرگترین ضربه را به بنیان اندیشه های هواداران مکتب "محیط گرا", یعنی آنانی که می پندارند همه رفتارها و کارهای انسان منتج از محیطی است که در آن پرورش یافته , وارد می کند, به قرار زیر است:
رفتار اجتماعی انسان ریشه ژنتیکی دارد!
پژوهش نوینی از سوی "مجله شخصیت" نشان می دهد که ازخودگذشتگی و رفتار اجتماعی منحصرا نتیجه محیط, و به ویژه محیط مذهبی, نیست. پس از انجام مطالعه ای بر روی همزادهای بالغ, پژوهشگران یادشده به این نتیجه رسیده اند که علیرغم اینکه رفتار نوعدوستانه و گرایش مذهبی همراه هم ظاهر می شوند, اما ارتبط اینان علاوه بر محیط از عوامل ژنتیکی نیز متاثر است.
به گفته رهبر گروه پژوهشی, "لورا کوئینگ", عقیده رایجی که علت بیشتر اجتماعی و ایثارگر بودن افراد مذهبی را در فرمان ها و تعهدات رفتاری قرار داده شده (از سوی مذهب) برای آنها جستجو می کند, نادرست است. به گفته وی : "این مطالعه نشان می دهد که گرایش مذهبی و این گونه رفتارها از آن روی است که در وجود افراد یادشده ژن هایی موجود می باشد که آنها را به سمت رفتارهای مذکور سوق می دهند."
وی در بخش دیگری از سخنانش چنین به گفتمان رایج "محیط گرایی مطلق" تحمیل شده از سوی رسانه های چپگرا و تحت سلطه هومانیست ها می تازد:
"اجتماع به طور کلی چنین می پندارد که این محیط خانه است که تاثیرات شگرفی بر رفتار دارد, در حالی که مطالعات انجام شده در زمینه رفتارشناسی ژنتیکی مکررا نشان می دهند که رفتار ما متاثر از ژن های ما نیز هستند."
برآیند
ضمن باطل گشتن افسانه ی "محیط گرایی", این پژوهش به ما هواداران جنبش نوین ناسیونالیستی ایران زمین, ضرورت ایجاد یک سامانه به کلی نوین حقوقی-جزایی را نشان می دهد. در چهارچوب این سامانه, بر خلاف سامانه های کنونی که مبنا را بر بی گناه بودن ذاتی بزهکاران دانسته و می کوشند تا با کاربرد شیوه های موسوم به "بازیابی", آنان را به افراد مفید و سودمندی برای اجتماع بدل سازند, مبنای کار می بایست یک "رویکرد پیرایشی" باشد. بدین گونه که بزهکار را می بایست یک "آلاینده اصلاح ناپذیر اجتماع" تصور کرد که علت بزهکاری وی, نه در "تربیت نادرست والدین و محیط", که در "ژن های معیوب" ای که وی را به میکروبی زیان آور بدل ساخته جستجو می شود و از آنجا که بنیاد ژنتیکی یک انسان به کلی تغییرناپذیر است, لذا شیوه صحیح برخورد با بزهکار را می بایست بدین سان پایه ریزی نمود که افزون بر جداسازی وی از اجتماع برای جلوگیری از ایجاد زیان های بیشتر, به سترون سازی فرد بزهکار و نیز خویشان نزدیکش نیز اقدام نمود تا بدین گونه از تکثیر ژن هایی که مولد بزهکاری و جرم و جنایت می شوند, جلوگیری نمود. با کاربست این شیوه, در درازمدت جامعه ایران قادر خواهد بود تا خود را از لوث وجود ننگین بزهکاری به کلی رها ساخته و با صرفه جویی هزینه های سنگین مادی و معنوی ناشی از این پدیده, گامی بلند به سوی برقراری یک اجتماع سالم, امن و مرفه بردارد.


اطلاعیه مهم :

از این پس، تارنمای "خاک و خون" دارای دو نویسنده خواهد بود. افزون بر من یعنی "اردشیر آزاده"، هماندیش و همرزم گرامی ام "جنگآور" نیز قلم توانایش را در راه بهبود و پیشرفت این تارنمای میهنی به کار خواهد گرفت. امید است که این تحول خجسته، به هر چه پربارتر و سودمند گشتن "خاک و خون" یاری رسانده و موجب رضایت خوانندگان گرامی این وبگاه شود

هیچ نظری موجود نیست: