۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

نكاتي درباره «چهارشنبه سوري در جمهوري آذرآبادگان»


«مهرداد فرهمند» به مناسبت فرارسيدن جشن چهارشنبه سوري،گزارشي از بادكوبه ارسال داشته كه در تارنماي بي.بي.سي به چاپ رسیده است.با خواندن اين گزارش نكاتي به ذهنم رسيد كه درميان گذاشتنشان با شما را بايسته ديدم:

۱-جمهوري اي كه فرهمند آن را «آذرآبادگان» نام نهاده است،در واقع شامل سرزمين هايي مي شود كه هيچگاه در چهارچوب جغرافيايي آذرآبادگان يا همان آذربايجان قرار نداشته اند.اين را در نخستین نوشتار اين تارنما نيز با تكيه بر دانشنامه بريتانيكا توضيح داده بودم.


۲-به نظر مي رسد كه سوگمندانه تبليغات دستگاه هاي دروغ پردازي پان تركيستي در ميان مردمان ايراني تبار و نژاده اران تاثيرگذار بوده است.به گزارش فرهمند:
هنگامی که از مردم در مورد چهارشنبه سوری می پرسم می گويند که اساساً چهارشنبه سوری و نوروز جشن ترکهاست، وقتی می گويم که در ايران هم تقريباً در مناطق، مردم چه ترک باشند و چه فارس و چه از ديگر اقوام، چهارشنبه سوری را جشن می گيرند و مراسمی که در آن برگزار می کنند نيز تقريباً به همان شيوه آذربايجانيان است، پاسخ می شنوم که "خوب، آنها از ما ياد گرفته اند".

وقتی می گويم که ايرانيها فکر می کنند چهارشنبه سوری آيينی کهنتر از مقوله ترک و فارس است و ريشه در باورهای ديرين نياکان تمام مردمانی دارد که در پهنه بزرگی از غرب آسيا می زيند، پاسخ می شنوم که: "خوب، بله، زرتشت هم ترک بوده و اگر اوستا را بخوانی، می بينی که به زبان ترکی باستان نوشته شده" ...

همين باور را البته در مورد عيد نوروز هم دارند، وقتی می گويم که واژه نوروز از دو کلمه فارسی نو و روز تشکيل شده و معنای اين دو کلمه را به ترکی توضيح می دهم، می گويند اصلاً نوروز هيچ ربطی به کلمه روز فارسی ندارد، کلمه روز در اينجا از کلمه روزی گرفته شده که به زبان ترکی به معنی رزق و معاشی است که خداوند به انسان می دهد ....

چنانچه مشاهده مي فرماييد،از نظر ارانيان:

-چهارشنبه سوري و نوروز جشن هايي «تركي» هستند كه ايرانيان آنها را از تركان آموخته اند

-زرتشت پيامبري ترك تبار بوده و كتابش اوستا نيز به زبان تركي باستان نوشته شده است

مشخص نيست كه اگر براستي نوروز جشني تركي است،چرا جداي از آذريان ايراني،صرفا محدود به يكي دو قوم ترك مانند تركمنان و ازبكان مي شود كه به شدت تحت تاثير فرهنگ ايراني بوده اند؟! درباره چهارشنبه سوري نيز برگزاري اين جشن به جز اقوام ايراني هيچ قوم ترك زباني را دربرمي گيرد،پس چگونه تركان پس از آموختن اين جشن ها به ايرانيان،خود برگزاريشان را از ياد برده اند؟ چه آموزگاران بي لياقتي!

افزون بر اين جاي تاسف است كه حتي كمينه اي از دانش زبانشناسي نيز در ميان ارانيان موجود نيست، و گرنه اوستا را نوشته شده به زبان «تركي باستان» و «روزي» را واژه اي تركي نمي دانستند!

۳-احساسات ناسيوناليستي و قوم پرستانه مي تواند به علم و دانش تاريخ،باستان شناسي و زبان شناسي ضربات مهلكي وارد آورد.اين پديده ظاهرا در جمهوري اران بسيار ريشه دار است:
می گويند آن روسهای فلان فلان شده در کتابهای مدرسه ما نوشته بودند که زرتشت ايرانی بوده و ما آن زمان فکر می کرديم که زرتشت ايرانی است اما از وقتی مستقل شديم دانشمندان ما اسناد تاريخی تازه ای کشف کرده اند که نشان می دهد زرتشت ترک و آذربايجانی بوده ...

چنانچه ملاحظه مي فرماييد،«از وقتي كه مستقل شدند» حضرات دانشمندان (؟!) اراني «اسناد تاريخي تازه اي» كشف كردند كه نشان مي دهد زرتشت ترك بوده است! اين در حالي است كه اتفاقا همان روس هاي «فلان فلان شده» بودند كه بسياري از جعل پردازي هايي مانند جدايي خواه بودن ستارخان و شيخ محمد خياباني و يا ترك بودن صفويه را به انجام رسانيدند و چه بسا اگر مدارك بسيار محكمي دال بر ايراني بودن زرتشت گرامي وجود نمي داشت،مدت ها پيش از دانشمندان (؟!) بومي باكو،همين فلان فلان شده ها كار ترك سازي زرتشت و آيين و كتابش را به انجام رسانده بودند.

۴-نكته مثبت و دلگرم كننده اي كه در گزارش فرهمند يافت مي شود،تداوم نيرومند سنت هاي زيبا و كهن ايراني در سرزمين اران است:
اما تفاوت کلی که در مراسم چهارشنبه سوری می بينم اين است که بسياری از رسوم اين شب در ايران طی دو سه دهه اخير در ايران يا کاملاً متروک شده يا اينکه در حال از بين رفتن است، در حالی که اينجا با همان جديت گذشته دنبال می شود.

مثلاً رسم فالگوش نشستن پشت در را من از پدرم شنيده ام که بچگيهايش مرسوم بوده و الآن ديگر کاملاً از بين رفته اما اينجا جوانها هم درست با همان علاقه پدرومادرهايشان پشت در خانه ها می روند و فالگوش می نشينند تا اولين سخنی را که از پشت در يا از کسی که از در بيرون می آيد بشنوند نشانه ای بگيرند از آنچه در سال آينده برايشان رخ خواهد داد .

رسم ديگری هم که باز در اينجا به جديت دنبال می شود اما من در ايران فقط از پدرم شنيده ام اين است که کلاه خود را دم در خانه ها می گذارند و پنهان می شوند تا صاحبخانه در را باز کند و توی آن شيرينی بگذارد. اين رسم البته در گذشته به شکل آويزان کردن شال از سوراخی بوده که در بام خانه ها برای بيرون رفتن دود اجاق تعبيه می شده و گويا در مناطق تاجيک نشين آسيای ميانه هنوز بجاست.

رسم متفاوتی که اينجا درباره چهارشنبه سوری می بينم درخت کاشتن در اين روز است و رسم ديگری که در نخجوان وجود دارد، رفتن به سر خاک گذشتگان در اين روز است، آيينی که در ايران در شب جمعه آخر سال به جا آورده می شود.

خوانچه (به قول آذربايجانيها خنچه) فرستادن به خانه تازه عروس يا دختری که نامزد شده هم اينجا مثل ايران وجود دارد ...

اميد است كه به تدريج و با توجه به رشد و گسترش امكانات ارتباطي،جنبشي فرهنگي براه انداخته شود تا با اگاه سازي مردمان ايراني تبار اران،ذهن و روان آنان را از سموم كشنده تبليغات پان تركيستي بپالاید و امكان بازگشت پرشكوه اين سرزمين سرسبز به مام ميهن را فراهم آورد.


* در مقدمه ای بر نژادشناسی گفته بودم که هر چند نژاد زرد باهوش است،اما فاقد خلاقیت،ابتکار و آفرینندگی نژاد سپید است.این ادعای من با مخالفت برخی دوستان روبرو شد.امروز به طور اتفاقی با این خبر قدیمی روبرو شدم که ادعای مرا ثابت می کند:
... نصیرزاده اضافه کرد: البته معمولا داوران نژاد زرد فاقد ویژگیهای مدیریتی برای اداره بازیهای پرتنش وسنگین هستند وآنها معمولا اینگونه بازیها را ماشینی قضاوت می کنند واین نوع قضاوت دردیداری که جمعیت زیادی را به ورزشگاه می کشاند کافی بنظرنمی رسد.


* نوشته ارزشمند "رضا مرادی غیاث آبادی" درباره گزارش تفرقه افکنانه آیت الله بی.بی.سی

هیچ نظری موجود نیست: