۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

سغدیانا, فرهنگ ایرانی در آسیای میانه - بخش 1


پیش گفتار

پیش از یورش گله های وحشی ترک-مغول, تقریبا سرتاسر آسیای میانه و منطقه شمال دریاهای کاسپین و سیاه, یعنی از غرب چین تا اوکراین امروزی,سکونتگاه اقوام و قبایل گوناگون ایرانی بود. در این سرزمین های وسیع, ایرانیان دهها دولت و فرهنگ کوچک و بزرگ آفریدند که امروز بازمانده ها و یادمان های هنر و تمدن آنان از زیر خاک سربرمی آورند. سوگمندانه با آغاز خزش بزرگ زردپوستان آلتایی زبان به این مناطق و بویژه پس از کشتارهای میلیونی ایرانیان بدست ارتش مغول, رفته رفته فرهنگ و زبان ایرانی از این منطقه رخت بربسته و بیماری "ترکی گویی" در بیشتر بخشهای آن ریشه دوانید به گونه ای که هم اکنون تنها در مناطق کوهستانی آسیای میانه است که می توان آواز خوش زبان های ایرانی شرقی را شنید و در تقریبا همه دشت ها و استپ ها, جز ندای گوشخراش وحشیان ترک آوای دیگری به گوش نمی رسد.

یکی از فرهنگ های درخشان ایرانی در آسیای میانه, فرهنگ "سغدی" است. این تمدن شکوفا که تاثیرات بسیار شگرف و ژرف فرهنگی در میان اقوام مختلف منطقه خود بر جای گذاشت, توسط قوم ایرانی "سغدی", که نیاکان مستقیم "تاجیکان" امروزی بوده اند, تکوین گشته و یادآور حضور سازنده و پربار ایرانیان در این سرزمین ها می باشد.

در راستای آشنایی با این فرهنگ پویای ایرانی که سرانجام توسط ترکان ددمنش نابود شد, مقاله ای با عنوان "Soghdiana, Iranian Culture in Central Asia" که توسط دکتر "Matteo Compareti" نوشته شده و در سایت معتبر "Iran Chamber Society" قرار داده شده است, به پارسی برگردانده شده و چکیده ای از آن در دو بخش تقدیم خوانندگان گرامی "خاک و خون" می شود.


سغدیانا منطقه تاریخی از آسیای میانه است که هم اکنون ازبکستان جنوبی و تاجیکستان غربی را دربرمی گیرد.علیرغم مبهم باقی ماندن بسیاری از جلوه ها, این امر دانسته است که جمعیت ساکن این منطقه در فرهنگ و زبان ایرانی بوده اند.

به دلیل وجود منابع چینی وجود چنین مردمانی برای مدت های طولانی شناخته شده بوده است.اما در ابتدای سده 20 میلادی, شماری از هیئت های باستان شناسی اروپایی در ترکستان چین (ایالت خودمختار سین کیانگ اویغور امروزین) موفق به کشف اسنادی به زبان سغدی گشتند.

دیگر اسناد این زبان در سایت های اکتشاف شده باستان شناسی در خود سغدیانا در دوره شوروی و نیز نوشته هایی که در طول مسیرهای جاده موسوم به ابریشم آشکار گشتند, یافت شد.سپس دانشمندان دریافتند که در طول رود "یغنابی" در تاجیکستان هنوز به سه گویشی که مستقیما با سغدی باستانی پیوسته اند, سخن گفته می شود.

سغدیانا با فتح آن بدست ارتش های پارسی سلسله هخامنشی (559 تا 330 پیش از میلاد) وارد تاریخ شد.سنگ نوشته امپراتور "داریوش یکم بزرگ" (552 تا 486 پیش از میلاد) در "بیستون" (که پیشینه اش به سده ششم پیش از میلاد باز می گردد) سغدی ها را نیز در کنار دیگر اتباع پادشاهی برمی شمارد.سغدیانا از ترکیب خوراسمیا, پارتیا و آریا تشکیل شده و در شانزدهمین ساتراپی شاهنشاهی گنجانیده شده بود.

پس از نابودی هخامنشیان بدست "اسکندر" در سالهای 336 تا 333 پیش از میلاد, سغدیانا یکی از مناطقی بود که جسورانه به ستیز با مقدونیان برخاست. سرانجام اسکندر منطقه را مطیع خود گردانده و با "رکسانا" دختر یکی از امرای محلی به نام "اخیارتس" ازدواج نمود.با مرگ اسکندر, امپراتوری مقدونیه تجزیه شده و سغدیانا مدت کوتاهی در چهارچوب پادشاهی یونانی-بلخی قرار گرفته , بزودی مستقل گشت و سپس به طور ثابت مورد هجوم مردمان چادرنشین قرار گرفت.

به عنوان پیآمدی از دوره شدید مهاجرت ها, آسیای میانه و هند شمالی تحت کنترل "کوشان ها" (50 پیش از میلاد تا 250 میلادی), یعنی یک سلسله برخاسته از منطقه کنونی "گانسو" در چین غربی, که زبان ایرانی بلخ مکتوب بوسیله الفبای یونانی را پذیرفته و از کیش بودا پاسداری به عمل آورد, قرار گرفت.

باور مشترک میان دانشمندان این است که سغدیانا بوسیله کوشان ها فتح نشد بلکه تحت تاثیر نیرومند اینان, به ویژه در هنر و مسکوکات, قرار گرفت.در دوره میان 250 تا 270 میلادی, "ساسانیان" ایران (224 تا 642 میلادی) امپراتوری کوشان را نابود ساخته, بلخ را اشغال نموده و سغدیانا را خراجگزار خویش ساختند.ساسانیان سپس توسط "هپتالیت ها" (میانه سده 5 تا میانه سده 6 میلادی), که مردمان چادرنشین دیگری بوده و "پیروز" شاه پارسی (459 تا 484 میلادی) را کشته و سغدیانا را متصرف شدند, شکست یافتند.

اما در دوره میان سالهای 563 تا 568 میلادی, اتحادی بین "خسرو یکم" امپراتور پارسی (531 تا 579 میلادی) و "ایستمی" خاقان ترکان غربی (553 تا 576 میلادی) به کلی پادشاهی هپتالیت ها را نابود ساخت.دو متحد قلمرو دشمن مشترک را تقسیم کرده, ساسانیان بلخ و ترکان سغدیانا را بدست آوردند.
 
سغدیانا تحت سلطه ترکان عملا مستقل بود.در واقع خاقان از سغدی ها به عنوان دیپلمات بهره برده و زبان آنها نیز به عنوان یک "زبان بین المللی" در طول جاده ابریشم به کار می رفت.تاریخچه های بیزانسی گواهی می دهند که در سال 568 میلادی یک هیئت ترکی-سغدی به منظور کسب اجازه برای تجارت و نهایتا به منظور ایجاد یک اتحاد ضدپارسی وارد کنستانتینوپل شده است.

مستعمره نشین های سغدی در سراسر آسیای میانه گسترده بود و جوامع بزرگ بازرگانی سغدی حتی در پایتخت چین "چانگآن" (
Chang'an) نیز وجود داشتند.حضور اینان همچنین در سریلانکا و در طول مسیرهای بازرگانی دریایی که هند را به "کانتون" (canton - در چین جنوبی) پیوند می داد نیز به ثبت رسیده است.برای نمونه در موزه "بانکوک" برجسته کاری های بودایی بر حضور هدیه دهندگان سغدی که پیشکش هایی را به بودا تقدیم می دارند, گواهی می دهد.

در پاکستان شمالی کتیبه و دیوارنگاشته هایی به سغدی وجود دارد که بازرگانان را به سمت هند راهنمایی می کنند.در واقع در نقاشی های "بغ" و "آجانتا" در ایالت "مهاراشترا" ی هند ساکنان آسیای میانه ای ملبس به خفتان, چکمه و کلاه های نوک دار دیده می شوند.یک مستعمره نشین مهم در "کریمه" (اوکراین) با "سوغدایا" ( یا سولدایا آنگونه که برای مارکو پولو شناخته شده بود) نمایندگی می شد که نامش ریشه اش را آشکار می سازد.

تحت رهبری سلسله "تانگ" (618 تا 906 میلادی) چینی ها ترکان غربی را شکست داده و سغدیانا را در سالهای میان 650 و 675 به صورت تحت الحمایه خود درآوردند.اما این یک اقدام صوری بود و منطقه عملا به صورت مستقل باقی ماند.

تهدید جدیدی برای آسیای میانه از سوی اعراب نمایندگی می شد که در آن زمان تحت امر دودمان "اموی" (661 تا 750 میلادی) بودند.از 715 میلادی عرب ها در حال تلاش برای فتح سغدیانا بدون دخالت ارتش چین بودند.تنها "تبتی ها" (حدود 630 تا 846 میلادی) و ترکان شرقی مغولستان (683 تا 734 میلادی) به سغدیان یاری رساندند.اما سرانجام به دلیل مهارت فرماندار خراسان "قتیبه بن مسلم" عربها پیروز شدند.

میان سالهای 720 تا 722 میلادی سغدیان به رهبری "دواستیچ" (که خودش را شاه سغدیانا اعلام نمود) شورشی را بر ضد امویان برپا ساختند اما پس از محاصره دژ مغ کوه شکست یافتند و دواستیچ به دار آویخته شد.

تا این دوره فرهنگ سغدی بدون مشکلات ناشی از نابردباری مسلمانان دوام آورد.برای نمونه زمان بیشترین نگارگری های یافت شده در شهر "پنجکنت" (تاجیکستان غربی) به این دوره بازمی گردد.در 750 میلادی قدرت از امویان به عباسیان (750 تا 1258 میلادی) منتقل شد.عباسیان تصمیم به تقویت قدرت خویش در آسیای میانه داشته و حتی چینی ها را در "تالاس" (قرقیزستان کنونی) در سال 751 شکست دادند.

عباسیان همچنین هر قشر اجتماعی را در خود سغدیانا اسلامیزه کرده و و بدین سان به عمر ادیان حاضر در منطقه, بیشتر یک گونه محلی از زرتشتی گری و نیز مانی گری (دیگر مذاهب شامل مسیحیت نستوری و به طور کمتر یهودی گری و بودایی گری) , پایان دادند.بقای فرهنگ سغدی تا سده 9 میلادی در مستعمره نشین های آسیای میانه و چین و نیز در "اسروشنه", منطقه ای که اسلامیزه نشد, تضمین گشت.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: