۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

رابطه و نسبت ميان ريشه هاي نژادي و قومي يك ملت - بررسي مورد بريتانيا

درهمآميزي دو مفهوم«نژاد» (Race) و «قوميت» (Ethnicity) پديده اي است غيرمنطقي كه به طور گسترده اي در ميان عامه ايرانيان و سوگمندانه حتي ميان نخبگان ايراني نيز وجود دارد.با خواندن متون اينترنتي و غيراينترنتي توليدشده توسط ايرانيان بارها و بارها با عبارات نامفهوم و بي معنايي مانند «نژاد آريايي»، «نژاد عرب» ، ، «نژاد ترك» و از اينها خنده دارتر و مضحك تر «نژاد هندواروپايي» ، «نژاد سامي» ، «نژاد آلتاييك» و ... روبرو مي شويم.من پيش از اين در پست «مقدمه ای بر نژادشناسی» توضيح داده بودم كه انسان هاي مدرن تنها در ۴ گروه بزرگ نژادي طبقه بندي مي شوند كه هر يك داراي ويژگي هاي مشخص و متمايز فيزيولوژيكي-روانشناختي مي باشند،در حالي كه اگر بخواهيم براي هر قومي يك گروه نژادي تعريف كنيم شايد مجبور شويم تا بيش از چندين هزار نژاد و نژادك تعريف كنيم كه بيشينه آنها فاقد يك تعريف صحیح و چهارچوب بندي متمایزکننده ای از ويژگي های یادشده خواهند بود.

مسئله مهمتري كه اين ناآگاهي در پي مي آورد،كژي ها و ناراستي هايي است كه به بحث بررسي تاريخ نژادي و قومي ملت ها وارد مي شود.بدين معنا كه به علت اينكه بسياري قوميت و نژاد را يكي مي پندارند، تغييرات زباني-قومي را همپا و همتزاز تغييرات نژادي-بيولوژيك و چه بسا دقيقا همانند و همسان آن در نظر مي گيرند و تاريخ ملت ها را بر اين مبناي نادرست و نابخردانه بنيان مي نهند.در چهارچوب اين روش شناسي معيوب،جايگشت زباني يك قوم دقيقا برابر است با بوجود آمدن تغييرات اساسي بيولوژيك در ميان افراد آن قوم.گويي واژه ها و دستور يك زبان مي تواند ژن ها را دچار دگرگوني و تحول بنيادين سازد!

بديهي است كه منطق قوميت=نژاد و تغيير قومي=تغيير نژادي براي افرادي كه حتي اندكي نيز با دانشهاي آنتروپولوژي و قوم نگاري آشنايي داشته باشند،منطقي بي معنا و بي پايه است.علت اين است كه دو مفهوم «قوميت» و «نژاد» دو مفهوم كاملا متفاوت و به طور بنيادين نامرتبط هستند.عناصر تشكيل دهنده قوميت را زبان مشترك،فرهنگ و آداب و رسوم و آيين هاي مشترك،سرزمين مشترك،تاريخ مشترك و مفاهيمي از اين دست شامل مي شود،در حالي كه نژاد يك مفهوم بيولوژيكي است كه تنها با زيستبوم اندركنش دارد و بس! پس بوجود آمدن تغييراتي كه مولفه هاي فرهنگي مانند زبان و آيين ها را دربرگرفته و هويت قومي يك ملت فرضي را دگرگون مي سازد،هيچگونه شرط لازمي براي ايجاد تغييرات در هويت نژادي آن ملت ايجاد نمي كند.به ديگر سخن مردماني مي توانند در اثر رويدادهاي گوناگون زبان خويش را تغيير داده و به قومي ديگر تبديل بشوند بدون آنكه خزانه ژنتيكي شان (gene pool) تغييري كند.( حالت ۱) عكس قضيه نيز برقرار است : ممكن است مردماني در اثر رويدادهاي گوناگون دچار تغييرات نژادي-بيولوژيك شوند بي آنكه زبان و فرهنگ خويش را از دست داده و به قومي ديگر تبديل شوند.(حالت ۲) البته حالت سومي هم وجود دارد كه مردماني در آن واحد هم دچار تغييرات قومي بشوند و هم تغييرات نژادي(حالت ۳) ،اما همانگونه كه گفتم هيچ لزومي در اين باره وجود ندارد.

براي آنكه مبناي حالت هاي سه گانه ارتباط ميان تغييرات قومي با تغييرات نژادي را بهتر بفهميم براي هر يك آنها مثالي بزنيم:

مثال حالت ۱: آذربايجاني ها - مردماني كه در اثر سلطه سياسي قبيله ها و ايلات تركمان در طول سده هاي ۱۱ تا ۱۸ ميلادي دچار دگرگشت زباني شدند،بي آنكه آميختگي با نژاد مغوليسان داشته و هويت نژادي قفقازيسان خويش را از كف بدهند.

مثال حالت ۲: عرب ها - مردماني كه به دليل تجارت برده،با نژاد سياه آميخته و هويت نژادي خويش را از دست دادند بي آنكه دچار دگرگشت زباني-قومي بشوند.

مثال حالت ۳: بوميان آمريكاي جنوبي و مركزي - مردماني كه در اثر سلطه و مهاجرت اسپانيايي ها و پرتغالي ها هم هويت نژادي مغوليسان خويش را از دست دادند و هم هويت قومي خود را

مورد بريتانيا- جايگشت هاي پي در پي قومي ، خلوص و تداوم نژادي

سرزمين بريتانيا نمونه بسيار خوبي براي حالت ۱ است،يعني زماني كه يك ملت بي آنكه دچار تغييرات نژادي و بيولوژيكي شود،در اثر رويدادهاي عمدتا سياسي زبان خويش را از دست مي دهد.

در مجموعه «مردمان بریتانیا» (Peoples of Britain) كه از سوي سايت بي.بي.سي تهيه شده است،مي خوانيم:

For over 10,000 years people have been moving into - and out of - Britain, sometimes in substantial numbers, yet there has always been a basic continuity of population.
The gene pool of the island has changed, but more slowly and far less completely than implied by the old 'invasion model', and the notion of medium-scale migrations, once the key explanation for change in early Britain, has been widely discredited.
Substantial genetic continuity of population does not preclude profound shifts in culture and identity. It is actually quite common to observe important cultural change, including adoption of wholly new identities, with little or no biological change to a population.
به ديگر سخن عليرغم آنكه شبه جزيره بريتانيا بارها و بارها مورد هجوم و تازش اقوامي مانند سلت ها، رومي ها، انگلوساكسون ها،وايكينگ ها ،نرمان ها و ديگران قرار گرفته،اما خزانه ژنتيكي بريتانيايي ها تقريبا به طور اساسي بلاتغيير مانده و به ديگر سخن امروز همان خوني در رگ هاي اينان جريان دارد كه پيش از هجوم سلت ها در رگ هاي آنان جريان داشته است
.

خواننده نبايستي تصور كند كه اين ادعاي بي.بي.سي ناشي از احساسات و گرايش هاي ناسيوناليستي نويسندگان اين مجموعه براي ايجاد نوعي غرور ملي در انگليسي هاست،چراكه صحت اين ادعا توسط دانش ژنتيك ثابت شده است.:
Miles, research fellow at the Institute of Archaeology in Oxford, England, says recent genetic and archaeological evidence puts a new perspective on the history of the British people.
"There's been a lot of arguing over the last ten years, but it's now more or less agreed that about 80 percent of Britons' genes come from hunter-gatherers who came in immediately after the Ice Age,"

«ديويد مايلز»،عضو موسسه باستان شناسي در آكسفورد انگلستان با انتشار تحقيقات خود در كتابي به نام «قبايل بريتانيا» (peoples of Britain) نشان داده است كه كمآبيش ۸۰ درصد ژن هاي مردمان كنوني بريتانيا به يك جمعيت كوچك شكارگر-گردآور بازمي گردد كه بلافاصله پس از پايان عصر يخبندان وارد اين سرزمين شده اند.



اين تحقيق با استفاده از روش هاي مدرن و كارآي باستان شناسي و ژنتيك مانند بررسي گروه هاي خوني ، بقاياي اكسيژن در دندان ها و نمونه هاي
DNA برداشته شده از بقاياي استخوان ها انجام شده است.به گفته مايلز،مهمترين ويژگي ريختارشناسي بريتانيايي ها «موي سرخ» بوده است.«تاكتيوس» مورخ رومي حدود ۲۰۰۰ سال پيش و به هنگام ورود روميان به بريتانيا از فراواني موي سرخ در ميان مردمان اين سرزمين شگفت زده شده بود.اين در حالي است كه به گفته مايلز امروز نيز بر اساس يافته هاي پژوهشگران بيشترين فراواني موي سرخ در مناطق اسكاتلند و ولز مشاهده شده است

زبان كنوني انگليسي- حاصل تازش چند هزار ژرمني

مي دانيم كه زبان كنوني بريتانيايي ها
- انگليسي - جزو خانواده زبان هاي ژرمني است.با يادآوري مدل معيوب تغيير قومي=تغيير نژادي مي خواهيم ببينيم كه دگرگشت زبان بريتانيايي ها به انگليسي پيآمد چگونه تازشي از سوي انگلوساكسون ها بوده است.در اين باره در صفحه يادشده مي خوانيم:

For the English, their defining period was the arrival of Germanic tribes known collectively as the Anglo-Saxons. Some researchers suggest this invasion consisted of as few as 10,000 to 25,000 people—not enough to displace existing inhabitants.
به ديگر سخن شمار تازشگران آنگلوساكسون از رقم نازل ۲۵۰۰۰ نفر فراتر نمي رفته است
.اين در حالي است كه بريتانيا صدها سال پيش از تازش آنگلوساكسون ها و در زمان روميان حدود ۳.۵ ميليون نفر جمعيت داشته است:

Population estimates based on the size and density of settlements put Britain's population at about 3.5 million by the time Romans invaded in A.D. 43.
بنابراين حتي اگر فرض كنيم كه جمعيت بريتانيا در آن قرون ثابت بوده باشد نيز،باز نسبت ميان مهاجمان ژرمني با بوميان بريتانيا حداكثر ۰.۷ درصد بوده است! بديهي است كه چنين نسبتي مانع از ايجاد تغييرات بيولوژيكي در حدي كه ارزش صحبت كردن داشته باشد،شده و هر گونه تصور تبار ژرمني براي بريتانيايي ها را احمقانه مي سازد.

در پايان مايلز نتيجه مي گيرد كه:

Probably what we're dealing with is a majority of British people who were dominated politically by a new elite
و اينكه:

They were swamped culturally but not genetically
به عبارت بهتر،چندين هزار آنگلوساكسون مهاجم با تشكيل يك قشر مسلط سياسي بر چندين ميليون بومي بريتانيايي چيره شده و صرفا تغييري در زبان بريتانيايي ها پديد آوردند،بي آنكه خزانه ژنتيكي اينان را دچار دگرگوني سازند.

شباهت بريتانيا با آذربايجان

بيگمان شما نيز متوجه مشابهت فرآيندهاي دگرگشت در دو سرزمين بريتانيا و آذربايجان شده ايد .در هر دو سرزمين،قبايل خشن مهاجم - ژرمن ها و تركمن ها - با ايجاد سلطه سياسي زبان خويش را بر انبوه تاوده هاي ميليوني بومي - بريتانيايي ها و آذربايجاني ها - تحميل كردند،بي آنكه خزانه ژنتيكي اينان را دچار تغيير سازند.ديگر شباهت ميان بريتانيايي ها و آذربايجاني ها در اين است كه هر دو پس از پذيرش زبان مهاجم از حل شدن در دنياي مهاجمان - دنياهاي ژرمني و تركي - سرباز زده و هويت مستقل تاريخي خويش را حفظ كردند.چه كسي است كه بتواند نقش بريتانيا را در سركوب زياده خواهي آلماني ها در جنگ هاي جهاني يكم و دوم و نقش آذربايجاني ها را در ناكام گذاردن توطئه هاي سلطه جويانه تركان عثمانلو در سده هاي ۱۶ و ۱۷ ناديده بگيرد؟!

هیچ نظری موجود نیست: