۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

نقدها را گر عياري بود...


در پاسخ به نوشتاري كه در نقد مذهب ستيزي افسارگسيخته دفتر نازيسم و روش درست برخورد با اسلام نوشته بودم،نويسنده دفتر مذكور این متن ناادیبانه و وهن آلود را در تارنماي خود قرار داده است.پاسخ من اين است:

۱-انگيزه نقد من،نه حمايت از نويسنده تارنماي ناسكا و نه مطرح كردن خاك و خون و جلب خواننده بيشتر، بلكه همانطور كه تاكيد كرده بودم،كوششي جهت همگرايي ناسيوناليست هاي ايراني با گرايش هاي مختلف و ايجاد بستري جهت پرهيز از جنگ هاي زرگري و انرژي گير بوده است.

۲-نقد من هم منصفانه و هم محققانه بوده است.۲ سندي كه من در نوشتارم آورده بودم از يكي از معتبرترين سايت هاي موجود درباره حكومت هيتلر و جنبش نازيسم برداشته شده و هيچ جعل و تحريفي در آنها صورت نگرفته بوده است.

۳-نويسنده دفتر نازيسم مطلقا به نقد من به طور مستقيم پاسخ نداده و مشخص نكرده است كه آيا صحت مدارك مورد استناد مرا تكذيب مي كند يا خير؟!

۴-متن منقول در دفتر نازيسم از این سایت برداشته شده كه در پي بررسي ريشه هاي مذهبي ۱۰۰ تن از موثرترين انسان هاي تاريخ مي باشد.گزارش اين سايت درباره هيتلر و موضع وي درباره مذهب به طور مبهمي به اين امر اشاره دارد كه هيتلر فردي غيرمذهبي و حتي ضدمذهبي بوده است.اما نويسنده دفتر نازيسم كه در پي نتيجه گيري خاص خود بوده،فراموش كرده است كه بنيان نتيجه گيري گزارش يادشده بر نوعي تعريف نامتعارف و نامعمول از مذهب يك فرد قرار دارد.در گزارش يادشده مي خوانيم:
There is no question that Hitler was a Nazi. Nazism was clearly his most important religious affiliation, not in the positive way the word "religion" is often defined, but in the general sense that any philosophy or belief system which is most important in a person's life is that person's "religion," regardless of whether or not it is universally labelled as a "religion
."

به ديگر سخن از ديد نويسنده اين گزارش،هر فلسفه يا سيستم باوري كه داراي بيشترين اهميت در زندگي يك فرد باشد را مي توان مذهب وي به شمار آورد! با چنين ديدي البته مي توانيم ده ها و صدها مذهب گوناگون در جهان داشته باشيم: مذهب ناسيوناليسم،مذهب سوسياليسم، مذهب ماركسيسم،مذهب ليبراليسم،مذهب سوسيال دمكراتيسم،.... و سرانجام مذهب نويسنده مذهب ستيز دفتر نازيسم يعني مذهب نازيسم!

اين در حالي است كه من در همان نوشته پيشينم هم با آوردن نقل قولي از نويسنده ناسكا يادآور شده بودم كه شكي در غيرمذهبي بودن هيتلر و جنبش نازيسم وجود نداشته است تا دفتر نازيسم بخواهد با تكيه بر اين گزارش خبط و اشتباه مرا ثابت كند.

۵-روش برخورد دولت نازيست هيتلري با كليسا و اصحاب آن را نمي توان دليلي بر مذهب ستيزي آن قلمداد نمود.اين مسئله كاملا روشن است كه نهادهاي ديني با خود دين متفاوت هستند.نابودي شبكه تجاري-ديني "بازار-روحانيت" نيز از اهداف جنبش نوين ناسيوناليستي ايران كه من خود را عضوي از آن مي دانم محسوب مي شود،اما اين مسئله با كوشش آشكار براي نابودسازي اسلام در ايران بسيار متفاوت است و من بعيد مي دانم كه درك اين موضوع به هوش بالايي نياز داشته باشد.

۶-در همان گزارش مورد بحث،۳ مطلب دال بر گرايش هاي شبه مذهبي احمقانه و مبتني بر كيش شخصيت نازيست ها،عدم ارتداد و مذهب ستيزي آشكار هيتلر و وزير تبليغاتش گوبلز و دست آخر عدم وجود هيچ گونه مدركي كه شرك و الحاد رهبر جنبش نازيسم را ثابت كند آورده شده كه عامدا و به طور ناشيانه اي توسط نويسنده دفتر نازيسم به پارسي بازگردانده نشده است:
Though the Nazi movement was superficially areligious, even anti-religious, the Nazi's greatest piece of propaganda and self-aggrandizement, Leni Riefenstahl's 1934 film about the Nuremberg Party Rally, Triumph of the Will, is in many ways profoundly religious. The film both makes use of Catholic religious imagery and draws on the Catholic sacramental tradition to give dignity and legitimacy to its construction of Adolf Hitler as the "god" of the Nazi movement
Hitler himself was not purely or simply anti-Catholic or anti-Church, and certainly not so before his rise to power. He was a baptized Catholic, as was his propaganda minister, Joseph Goebbels, and a number of other prominent members of his administration. Interestingly, though both men rejected their Catholic faith and recognized that they had excommunicated themselves, neither ever formally left the Church and dutifully continued to pay church taxes until their respective deaths

I have seen no credible evidence that Hitler was an adherent of Neo-Paganism in the contemporary post-1960 sense of the word, nor have I read anything to indicate that Hitler ever explicitly identified himself as a "Neo-Pagan
."

۵-بار ديگر تاكيد مي كنم كه من نه نازيست هستم و نه فاشيست.من تنها يك ملي گراي پان ايرانيست ايراني هستم كه هدفم در يك كلام "باز-آريايي سازي ايران و ايراني" است.پس بنابراين اگر هم حتي با محكم ترين اسناد و مدارك اثبات شود كه هيتلر و يا ديگر سران جنبش نازيست آلمان در ۷۰ سال پيش به فلان كار پرداخته و به فلان انديشه باور داشته اند،كوچكترين تاثيري در بنيان باورها و انديشه هايم نداشته و من همچنان بر اساس ديدگاه خودم درباره مصلحت ملت ايران گام برخواهم داشت.در اين چهارچوب، من بر اين باورم كه موضع ناسيوناليست هاي ايران درباره اسلام بايستي همان باشد كه در نوشتار پيش گفتم: 
مبارزه با بنيادگرايي مذهبي و كوشش جهت جدايي دين از عرصه هاي زندگي اجتماعي در عين احترام به آزادي همه مذاهب در انجام آيين ها و مراسم سنتی خود

هیچ نظری موجود نیست: