۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

مکتب نوردیک گرایی و ژرمن های باستانی

پیش گفتار

انگاره ای نادرست در میان برخی نخبگان دانش های تاریخ و نژادشناسی و متعاقبا در میان جنبش های نژادگرای جهان سپید بویژه در آلمان وجود دارد مبنی بر اینکه گویا کلیه پیشتازان و آفرینندگان اصلی تمدن های بزرگ نژاد قفقازیسان , چه در اروپا و چه در آسیای غربی و مصر, متعلق به گونه ای خاص از این نژاد به نام "نوردیک" (Nordic) ,که گونه غالب در کشورهای اسکاندیناوی و اصولا شمال اروپا می باشد, بوده اند.

بنیاد این انگاره , که اساس مکتب "نوردیک گرایی" (Nordicism) می باشد, بر این گمانه ثابت نشده مبتنی است که گویا نیاخاک نوردیک ها در دوره های باستانی بسیار گسترده تر از سرزمین های کنونی شان بوده و تمدن های عظیم و درخشان شرقی مانند سومر, مصر, ایران و هند, یا اصولا در حوزه جغرافیایی گونه نوردیک قرار داشته و مستقیما توسط نوردیک ها آفریده شده اند و یا مورد هجوم و مهاجرت گروه های نوردیک قرار گرفته و در چهارچوب یک سامانه ارباب و برده, نوردیک های موبور,روشن پوست و بلندقامت اروپایی پس از تحمیل سلطه خود بر بومیان موسیاه, سبزه و کوتاه قامت , تمدن ها و فرهنگ های درخشان تاریخی این سرزمین ها را خلق کرده اند.استدلال نوردیک گرایان در توجیه سقوط بعدی علمی و تمدنی این مناطق بر این اساس مبتنی است که پس از چندین سده وجود نظام های طبقاتی که آمیزش نژادی با بومیان را ممنوع می ساخته است, نخبگان نوردیک سرانجام تن به اختلاط با بومیان زیرسلطه شان داده و لذا پاکی خون خود و توان ادامه آفرینش علمی وهنری خود را با هم از دست دادند.

من در آینده به طور مفصل به نقد این مکتب وهمی, که مهمترین و حرفه ای ترین جلوه دیدگاه تاریخی و مانیفست تبلیغاتی اش در حال حاضر را بایستی کتاب آنلاین "رژه تیتان ها, تاریخی از نژاد سپید" دانست, خواهم پرداخت اما فعلا و برای آنکه نشان دهم که حتی "ژرمن های باستانی" هم , آفرینندگان تمدن های کهن شرقی به کنار, بر خلاف باورهای مکتب نوردیک گرایی "دارای رنگ پوست بسیار روشن" و دستکم "سرخ مو" و در نتیجه نوردیک نبوده اند, نوشته ای درباره پژوهشی مرتبط با موضوع را که توسط یک آنتروپولوژیست آلمانی انجام شده است را به پارسی بازگردانده و به خوانندگان گرامی "خاک و خون" , به ویژه آنانی که تحت تاثیر تبلیغات نادرست دوره نازیسم بر این باورند که ایرانیان باستان دارای چهره و ریختاری همچون اروپاییهای شمالی بوده اند, تقدیم می دارم.

پژوهش درباره رنگ پوست و موی ژرمن های باستانی

عنوان پژوهش مورد بحث این است:


Ancient Germans weren't so fair


این پژوهش توسط آنتروپولوژیستی آلمانی به نام دکتر اشمیت از دانشگاه گوتینگن انجام شده و در تاریخ 16 جولای 2004 در "کنفرانس بین المللی


DNA باستانی" ارائه شده و متعاقبا نتایج آن در بخش علوم تارنمای بسیار معتبر "ABC" قرار داده شده است.دکتر اشمیت که موفق به کسب مدرک phD نیز شده است در گفتگو با ABC اظهار داشته که هدف وی از انجام پژوهشش, اصلاح بازسازی چهره ها از راه ایجاد یک بنیان عینی با داده های علمی برای آنها و لذا کاهش نقش پندارها و مسائل ذهنی در انجام اینگونه تحقیقات بوده است.به گفته وی از آنجا که تصاویر درستی از انسان های دوره های باستانی در دست نیست, امر بازسازی چهره ها که نتایجش در موزه ها و کتاب ها بازتاب می یابد, بیشتر به کاری ذهنی و وابسته به انگاره های ایدئولوژیک تبدیل شده که به طور اساسی بر مقایسه با مردمان کنونی مناطق مورد بحث مبتنی است.وی درباره مورد آفریقا می گوید:

"هنگامی که ما یک بازسازی را درباره مردمی از آفریقا انجام می دهیم چنین می اندیشیم که آنها پوست تیره یا موی تیره داشته اند, اما در این باره اطلاعات علمی واقعی وجود ندارد.این تنها یک گمان است.این اساسا تخیل است."
 وی سپس به ارائه مورد بازسازی چهره "نئاندرتالها" می پردازد که متناسب با گذشت زمان و تغییر ایدئولوژی دستخوش دگرگونی های اساسی شده بدین گونه در دهه 1920 آنها را به صورت مردمانی تیره موی و ناهوشمند تصویر می کرده اند و هم اکنون و علیرغم وجود همان فسیل ها و اضافه نشدن هیچ اطلاعات دیگری به صورت انسان هایی با چشمان آبی و پوست کاملا روشن, با چهره ای باهوش و در حال به کار بردن ابزار به نمایش درمی آورند.

روش کار و نتایج پژوهش درباره ژرمن های باستانی

روش کاری دکتر اشمیت در تحقیقش درباره ژرمن های باستانی به این صورت بوده است که نخست از بازمانده های استخوانهای انسانی به قدمت 3000 سال از 3 مکان مختلف در خاک آلمان


,DNA برداشت نموده و سپس بر اساس شگردهای دانش شناخت بیماری ها و سرطان پوست به بررسی آنها پرداخته است. شگردهای مورد بحث می توانند بر اساس داده های ژنتیک,رنگ مو و پوست فرد موردنظر را مشخص سازند.



نتایج تحقیق دکتر اشمیت در مورد ژرمن های باستانی به طور جالبی بیانگر این است که موی سرخ و پوست روشن در میان اینان بسیار نامعمول بوده

, بگونه ای که از میان 26 فردی که DNA آنها مورد آزمایش قرار گرفته تنها یکی (یعنی تقریبا 8/3% ) دارای موی سرخ و پوست روشن بوده و بقیه همگی پوستی تیره تر و مقاومتر در برابر پرتوهای فرابنفش داشته اند که به سادگی در برابر آفتاب برنزه می شده است.





با انجام این پژوهش

, دکتر اشمیت به هم میهنانش مژده می دهد که دیگر چهره نیاکانشان ناشناخته نیست و می توان آن را بازسازی نمود چراکه هم اکنون چهره ای از آنان وجود دارد که می توان به آن نگریست.وی همچنین امیدوار است تا در سالهای آینده با پیشرفت دانش ژنتیک, به امکان مشخص سازی رنگ چشم و نیز تفکیک موی بلوند از موی سیاه نیز درباره نمونه یادشده دست یابد.
نتیجه:
اگر بپذیریم که ژرمن های باستانی در ۳۰۰۰ سال پیش در آلمان کنونی ساکن بوده باشند، به جرئت می توانیم ادعا کنیم که چهره هایی مانند چهره دختر آلمانی در میان آنان بسیار نادر و کمیاب بوده است.این مسئله بار دیگر بر تئوری های بی اساس مکتب نوردیک گرایی خط بطلان کشیده و ثابت می کند که در میان تقریبا همه اقوام نژاد سپید،گونه های تیره مو و فاقد پوست بسیار روشن،دستکم به عنوان یک عنصر مهم جمعیتی،وجود داشته اند.

هیچ نظری موجود نیست: