۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

جنبش آرارات

پیشینه
از آن زمان که در پی شکست «چالدران»، بیشینه خاک زرخیز کردستان از نیاخاک ما ایرانیان جدا گشته و به زیر سلطه ترکان خونخوار افتاد، جنبش مقدسی در میان کردان گرد ایران تبار بر ضد اشغالگران ترک و به منظور کسب خودگردانی و استقلال سیاسی ایجاد گشت که کتابچه تاریخ آن سرشار از اوراق زرینی است، افتخارآفرین از برای هر ایرانی.

یکی از خون آلودترین و در همان حال شورانگیزترین صفحات کتاب قطور جنبش استقلال طلبی کردستان شمالی مربوط است به خیزش قهرمانانه «آرارات» به رهبری فرزند اهورایی ایران زمین، «ژنرال احسان نوری پاشا». این ابرمرد پهلوان خوی کرد با همکاری و همیاری چندین گروه از جوانان و روشنفکران ملی گرای کردستان شمالی دست به پایه گذاری جنبش نیرومند سیاسی-نظامی زد که برای ۳ سال خواب را بر چشم حرامیان ترک اشغالگر حرام نموده و پس از کسب توفیق در ایجاد یک موجودیت سیاسی مستقل کرد به نام «جمهوری آرارات»، سرانجام در اثر اشتباه خیانت آلود و حیرت انگیز دولت فروغی از یکسو و افزونی نیروهای بیشمار ترک از سوی دیگر، در خون پاک فرزندان ایران زمین فرونشانده شد.



نوشتار حاضر کوششی است در جهت شناساندن مختصر به جوانان ایرانی و پاسداشت و گرامی داشت یاد روان های پاک رهبران و کوشندگان آن

چگونگی شکل گیری جنبش آرارات
پس از سرکوب خونین جنبش استقلال طلبانه «شیخ سعید» در سال ۱۹۲۵، جمعی از نخبگان و روشنفکران و رهبران ملی گرای کرد با برگزاری یک گردهمآیی تدارکاتی به تاریخ اکتبر ۱۹۲۷، با درس گرفتن از شکست های پیشین چنین نتیجه گرفتند که کلید موفقیت و کامیابی جنبش استقلال طلبانه کرد، نه در اتحادهای قبایلی، بلکه در یک «حرکت مسلحانه حساب شده، برنامه ریزی شده و سازماندهی شده» نهفته است. آنها سپس نام «خویبون» ( = استقلال) را برای جنبش خویش برگزیده و استقلال کردستان را اعلان داشتند. از دیگر نتایج تصمیمات این گردهمآیی تاریخی، انتخاب ژنرال «احسان نوری پاشا» به سمت فرماندهی کل ارتش ملی کرد بود. احسان نوری پاشا که پیشترها، همچون بسیاری از ارمنیان، فریب تبلیغات «ترک های جوان» را خورده و به حرکت سیاسی منحوس آنها پیوسته بود، بعدها وفاداری صمیمانه خویش به هویت کردی-ایرانی خویش را با تمرد از فرامین فرماندهان ترک و فرار از ارتش اغوزیان آشکار ساخته بود.



شروع یارگیری و جذب متحد
سران و رهبران جنبش نوپای خویبون بی درنگ در پی یارگیری و جذب متحدان و هم پیمانان سیاسی و نظامی برآمدند. آنها نخست همکاری و همیاری بریتانیا و فرانسه را خواستار شدند که علیرغم دشمنی این دو قدرت بزرگ با کمالیست ها، از اینان پاسخ رد شنیدند. گزینه های بعدی، خویشاوندان دیرینه قومی کردان یعنی پارسیان و ارمنیان بودند که در این میان حزب مبارز و قهرمان «داشناک» ارمنستان با ارسال مقادیری سلاح و مهمات و نیز آموزش نظامی برخی جوانان کرد به سهم خود به یاری برادران همخون خود شتافت و در ایران نیز برخی از محافل ملی گرا - به ویژه هسته ایران پرستانی که حول شادروان «محمود افشار» گرد آمده بودند - قول یاری به همتباران دور از میهن خویش دادند. افزون بر این کردهای گرد سوریه نیز به یاری دلیرانه برادران و خواهران خونی خویش برخاسته و با قطع ریل های راه آهن و غارت و تخریب روستاهای ترک نشین و اجرای عملیات های پارتیزانی در عمق خاک ترکیه، نسبت به ادای وظیفه ملی و نژادی خویش به بهترین وجهی قیام نمودند.



آغاز عملیات مسلحانه
سرانجام پس از پایان مراحل پی ریزی و یارگیری، به سال ۱۹۲۸ میلادی، ژنرال احسان نوری پاشا، فرماندهی کل ارتش ملی کرد با گردآوری جوانان کرد و سازماندهی آنان، رسما عملیات مسلحانه بر ضد اشغالگران ترک را آغاز نمود.مرکز لجستیکی عملیات مسلحانه رزمندگان کرد در کوهستانهای سربه فلک کشیده «آرارات» در منتهی الیه جنوب شرقی خاک ترکیه بود و به زودی پس از فتح این کوهستان ورجاوند، نیروهای ارتش ملی کرد به آزادسازی بخش های وسیعی از خاک پدری شان، از جمله شهرهای «وان»، «بتلیس»، «دیاربکر» و مناطق روستایی اطراف دریاچه وان نائل آمدند و بدین ترتیب بخش های وسیعی از خاک کردستان شمالی از زیر اشغال ترکان به درآمده و به دست دارندگان اصلی آن یعنی ایرانیان افتاد. خود ژنرال نوری پاشا، فرمانده دلیر جنبش آرارات، چنین حماسه آفرینی های رزمندگان کرد در تارومار کردن ترکان را توصیف می کند:

"جنگاوران كرد مصمم شدند كه نمايشي از نمونه‌هاي قهرماني نياكان خود داده, ارواح آن بزرگواران را كه براي حفظ ميهن و آزادي خود با شمشير برهنه, اسب به درياي دشمن مي‌تاختند شاد كنند, خواستند بار ديگر پرده‌اي از تاريخ جنگ‌هاي ايران و توران را به عالميان نشان داده,‌ ثابت كنند ملت كرد به ‌راستي نواده‌هاي آن پهلوانان نامدار ميدان جنگ بوده و در روح سلحشوري و در خون نجيب ايراني آنان تغييري حاصل نشده و نقصي پديد نيامده است."
با اینکه دلآوری های نیروهای کرد - که ذاتی و جبلی این قوم ایرانی است -، در کسب پیروزی ها و کامیابی های نخستین جنبش نقشی انکارناپذیر داشته است، اما نمی بایستی از این نکته نیز غافل شد که عدم همکاری دولت ایران با ارتش ترکیه درباره اجازه استفاده لجستیکی ارتش ترک از خاک ایران در راستای ایجاد دسترسی به بخش ایرانی کوهستان آرارات به منظور محاصره رزمندگان کرد نیز عاملی مهم و کلیدی در ناکام ماندن ترکان در سرکوب جنبش خویبون بود.
ورود گسترده نیروی هوایی ارتش ترکیه به عرصه نبرد
 

پس از کسب موفقیت های نخستین کردها، سران ارتش ترکیه از ترس گسترش همه جانبه جنبش و احتمال پیروزی کامل آن که به جدایی و استقلال کردستان شمالی می انجامید برآن شدند تا از تمام پتانسیل نظامی خود بهره گیرند و از همین روی به استفاده بسیار وسیعی از نیروی هوایی خود دست یازیدند. در ماههای جولای و آگوست سال ۱۹۳۰، هواپیماهای جنگی ترک ها به طور گسترده ای مواضع رزمندگان کرد را بمباران کردند و آنها را به عقب نشینی به سمت ارتفاعات بیشتر واداشتند. این بمباران ها تا حدی شدید بود که در تاریخ ۹ جولای ۱۹۳۰، روزنامه «جمهوریت» عملیات نیروی هوایی ترک را به فروریختن «بارانی از بمب» تشبیه نمود. افزون بر این ترک ها بزدلآنه دست به کشتار غیرنظامیان کرد زده و روستاها و دهکده های ایشان را بمباران نمودند. برای مثال، نیروی هوایی ترکیه در تاریخ های ۱۸ جولای و ۲ آگوست ۱۹۳۰، به منظور ارعاب و ترور کردها و بازداشتن ایشان از پیوستن به رزمندگان آرارات، زیستگاه های دو قبیله کردی «خلیل کندی» و «هکری» را وحشیانه بمباران نمود. در پی این بمباران های وحشیانه، ترک ها توانستند به تاریخ ۱۳ جولای، شورش را در منطقه «زیلان» به طور کامل سرکوب کرده و کنترل آن منطقه را به دست گیرند.نیروی هوایی ترکیه که به اعتراف ژنرال نوری پاشا نقشی بسیار مهم در کسب توفیقات بعدی برای ترک ها داشت، از اسکادران های ۱۰ تا ۱۵ فروندی برای بمباران کردها بهره می برد و در اوج فعالیت خود از بیش از ۱۰۰ فروند بمب افکن در عملیات های سرکوبگرانه خود بهره گرفت. نکته دیگر اینکه در برابر تلفات بیشماری که نیروی زمینی ترکان در نبرد با رزمندگان آراراتی متحمل شد، نیروی هوایی ارتش ترکیه عملا هیچگونه آسیبی ندید، به جز ۲ فروند هواپیمایی که در تاریخ ۱۶ جولای ۱۹۳۰ دچار نقص فنی شده و سقوط کردند و خلبانهایشان که توسط کردان خشمگین قطعه قطعه شدند.



سرکوب و شکست جنبش آرارات
 از ماه مه سال ۱۹۳۰، بیش از ۱۰ هزار سرباز ترک با پشتیبانی صدها دستگاه خودروی زرهی به مواضع کردها که زیر آتش شدید بمب افکن های ترک قرار داشتند یورش برده و در اواخر ژوئن همان سال بخش اعظم کوهستان آرارات که در خاک ترکیه قرار داشت به محاصره ترکان درآمد. در این هنگام کردان عراق به رهبری «احمد بارزانی» فرزند شادروان «ملامصطفی بارزانی» و نیز کردان سوریه به رهبری رهبرانی چون شیخ «هاچو» با اعزام صدها رزمنده جدید به یاری برادران خود شتافتند.پاسخ ترکان به این تحرک جدید کردان در دو جبهه سیاسی و نظامی بدین سان بود که از یکسو ارتش ترک بزدلانه بیش از ۶۰ هزار نفر دیگر از مزدوران خود را به جبهه های جنگ فراخواند و از سوی دولت ترکیه مجبور به استمالت از دولت های فرانسه و بریتانیا - یعنی دول قیم سوریه و عراق در آن زمان - به منظور جلوگیری از ارسال کمک به کردان آرارات شد و بدین ترتیب خطوط لجستیکی و پشتیبانی رزمندگان آراراتی قطع گردید و آنها تحت فشار شدید و طاقت فرسایی قرار گرفتند.
با این حال چنانچه پیش از این توضیح داده شده بود ، ضربه کمرشکن به جنبش آرارات از سوی دولت ایران وارد آورده شد، یعنی آنجا که حکومت ایران به درخواست های مکرر ترک ها تن در داده و دامنه های شرقی کوهستان آرارات را در برابر ضمیمه ساختن برخی بخش های خاک ترکیه در نزدیکی قطور و بازرگان به ترک ها واگذار نمود. این اقدام دولت ایران منجر به توفیق ارتش ترک در محاصره کامل قرارگاه رزمندگان کرد شد و طبیعتا نتیجه نهایی جنگ نابرابری که ۳ سال با قهرمانی و دلآوری کردان به طول انجامیده بود، از این پس روشن و آشکار می نمود : در پاییز ۱۹۳۰ نیروهای ترک، باز هم با پشتیبانی دهها فروند بمب افکن نیروی هوایی خود، به آخرین مواضع رزمندگان کرد یورش برده و واپسین بازماندگان جنبش قهرمانانه آرارات را از میان بردند، هر چند که عملیات تعقیب و جستجوی ترکان تا بهار سال ۱۹۳۱ تداوم داشت.
در پایان توصیف جانگداز شادروان ژنرال احسان نوری پاشا از صحنه های واپسین جنگ نابرابری که با خیانت دولت فروغی لوث و آلوده شد را با هم می خوانیم :

روز دوم آراراتي‌ها با فداكاري فوق‌العاده به سنگ‌هاي يادگاري اجدادي خود چسبيده, داخل يك نبرد خونين شده بودند. در اين موقع از پشت سر از سرحد ايران برخلاف انتظار, اول صداي توپ ... بعد شليك پياده و مسلسل‌ها بلند شد. براي آراراتي‌ها خيلي ناگوار بود كه با قشون ايران به هر نحوي كه باشد داخل نبرد شوند. فرماندة كُرد اين واقعه را ناشي از يك سوءتفاهم پنداشته... ولي وقتي به سرحد رسيد, چيز باور نكردني ديد: هنگ‌هاي ترك از خاك ايران هم از پشت به آرارات حمله خود را آغاز نموده بودند. معلوم شد دولت وقت ايران با تقاضاهاي دولت جمهوري تركيه موافقت نموده قسمتي از خاك خود را كه در پشت آراراتي‌ها واقع بود براي از بين بردن اين كانون ملي كُرد ـ كانون نژادي ايران ـ در تحت اختيار فرماندهي عالي ترك قرار داده است. نگارنده (احسان نوري پاشا) در اينجا حق يا ناحق‌بودن گلايه‌هاي آراراتي‌ها كه خودشان را از قديمي‌ترين نژاد ايراني دانسته و در ظرف زدوخوردهاي چندساله با دولت تركيه, در مقابل دولت شاهنشاهي و ايران غير از صداقت و احترام, به حربة ديگري متوسل نشده بودند به قضاوت منوران و وطن‌پرستان ايران واگذار مي‌نمايم

۲ نظر:

Unknown گفت...

که س نه لی کورد مردووه...کورد زیندووه

ناشناس گفت...

سپاس. اما احمد بارزانی برادر ملا مصطفی بود نه فرزندش