۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

خاك و خون" دوساله شد

درست 2 سال پيش در چنين روزي , ه‍ژدهم امردادماه, بر آن شدم تا سنگر نبرد قلمي ام با دشمنان ميهن و ملت آريايي را از وبگاه اردشير به تارنماي خاك و خون منتقل كنم. اين تصميم نه در پي هوس كودكانه نوجويي و تازه دوستي, كه پي آمد تكامل نظام فكري و عقيدتي ام و احساس نياز به اتخاذ رويكردي نوين در شيوه وب نگاري ام بود. اگر پيش از اين بهره گيري از عنصر مظلوم نمايي را به منظور دست يابي به اهداف اجتماعي جنبش نوين ناسيوناليستي ايران و با توجه به روحيه جمعي كربلازده و عاشورامحور توده هاي شيعي مذهب ايراني, سلاحي موثر و كارآمد مي انگاشتم, در خاك و خون اما در پي آن بوده ام تا تنها از تيغ بران كينه پروري و كينه توزي بهره جويم, چه اين باور مقدس ماست كه حق هميشه ناشي از قدرت – و فقط قدرت – بوده و ضعيف را تنها يك حق است و آن همانا حق انتخاب ميان برده زيستن و يا مردن است.سوگواري و مويه گساري شايسته جبوناني است كه چون در وجود حقير خود توان خيزش و نبرد نمي بينند, ذليلانه در پي استمالت از دشمن پيروز و كسب رضايت او براي درگذشتن از ريختن خون كثيف خود و گرفتن تضمين لازم براي افزودن چند روزي بر عمر ننگين خويش هستند و هر چه دورتر باد اين شيعي گري سياه از جنبش نوزايي ميهن ما.

برپايي خاك و خون اما دلايلي ديگر نيز داشت و از همه مهمتر خود گزينش شيرين نام و نشاني آن : خاك و خون, دو مفهومي كه چونان دو بال اند براي مرغ تيزپرواز ذهن هر ايراني ملي گرا و نژاده و دو عنصري كه جايگاه مركزي و محوري در چهارچوبه تئوريك جنبش نوين ناسيوناليستي جوانان ايران زمين دارند, چه اين حقيقتي است انكارناپذير كه هستي و بنياد يك ملت را همين دو عنصر تشكيل مي دهند و تا زماني كه خاك آن ملت از لوث وجود بيگانگان و خون او از رجس و نجاست خون پست پاك باشد, تداوم و تكامل هويت و موجوديت آن ملت بيمه شده برجاي خواهد ماند. از اين گذشته گزينش نام رسمي ارگان حزب پان ايرانيست در روزگاراني نه چندان دور حامل پيام مهمي بود به آن دسته از ملي گراياني كه بر خلاف رويكرد و خط مشي كنوني اين حزب, پان ايرانيسم را براي ايران مي خواهند و نه به وارون. ما بر اين باوريم كه پان ايرانيسمي كه جانوراني مانند ازبك, تركمن و هزاره را ايراني شناخته و در پي استمالتشان برآيد, حتي در صورت موفقيت – بر فرض محال – خون را فداي خاك نموده و در نتيجه به آرمان ملت و ميهن خيانت كرده است. و تازه اين در شرايطي است كه چنين بيانگاريم كه خوشرقصي آقايان براي اين نوادگان چنگيزي منجر به پيروزي گشته و آنها حاضر به همزيستي مشترك با تيره هاي ايراني تبار شوند و كيست كه نداند كه سراسر وجود نحس نجس اين متجاوزان سرشار و آكنده از كينه و دشمني نسبت به ايران و ايراني و بل نژاد سپيد در كليت آن بوده و مغزهاي عليلشان پر است از افكار پان تركيستي و پان تورانيستي؟! اينك چرايي كنار گذاشتن نژادگرايي از رويكرد حزبي كه خود را نماينده رسمي و انحصاري پان ايرانيسم مي داند را بايستي از رهبري اين حزب پرسيد و در پي بي پاسخ ماندن همين پرسش بود كه خاك و خون برپا گشت تا نشان و نمادي باشد از اينكه هنوز جوانان ايران زمين تا بدان اندازه مسخ نشده اند كه مشعل برافتاده جنبش ناب ايرانگرايي را كسي ياراي برداشتن و افروختن دوباره نباشد.

به هر روي خاك و خون برپا گشت و چه زود به لطف ياران و همرزمانش جايگاه ويژه خويش را در ميان وب خوانان ايراني يافت. سند ادعايم نيز بازتاب دهها باره نوشتارهاي منتشره اين تارنما در وبگاه ها و لانه هاي اينترنتي پان تركيست هاست كه سوز و گداز ناشي از برملا شدن دروغ هايشان مبني بر ترك تبار بودن آذريان با بهره گيري از آخرين يافته هاي دانش ژنتيك در خاك و خون, آنها را به دهن دراني و بيرون رختن حقد و كين حيواني شان نسبت به نويسنده اين تارنما و خوانندگان آن واداشت و چه شيرين است ديدن عصبانيت و خشم كودكانه اين ميهن فروشان نادان!

به جز پان تركيسم – و تا حد كمتري پان عربيسم - كه بر اساس اصل "نخست دشمن نزديك را بايستي زد" آماج و هدف رزم مجازي خاك و خون قرار گرفتند, جنبش منحوس اسلامگرايي را نيز بي نصيب از نقد و تهاجم نگذاشتم, چه بر اين باورم كه هر چند مرده را لگد زدن روا نيست, اما بايستي چنان سر اين مار اهريمني را - كه باعث تيره روزي و واپس ماندگي ملتمان در 30 سال اخير شده است – بر سنگ كوبيد كه ديگر هيچ وقت ديگر حتي روح پليد او را نيز ياراي برخاستن از گور نباشد. و شگفت انگيز اين كه اين رويكرد هنوز فيلتر شدن خاك و خون را در پي نياورده است, هر چند كه من تمام پيش بيني هاي لازم را انديشيده و درصورت روبرو شدن با تيغ سانسورچيان بي درنگ خاك و خون را به مكاني ديگر در پهنه فراخ جهان مجازي خواهم برد.

سخن كوتاه كرده و نوشته ام را به اين خاتمه مي دهم كه هدف همه كوشش و كار من در برپايي اين تارنما, همانا تنها و تنها ياري رساني به جنبش نوين ناسيوناليستي ايران زمين بوده و هر چند هر از چند گاه به دلايلي در كار بروزرساني اين وبگاه وقفه ايجاد شده, اما دستكم خود مرا باور بر اين است كه خاك و خون توانسته است تا حد زيادي رسالتش را در رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده اي كه خود براي آن تعريف كرده بودم انجام دهد. و امروز چه خرسندم كه به ياران خاك و خون مژده دهم كه در سومين سال فعاليت اين وبگاه ميهني, ايران پرستي دانشمند و مهربان به نام "ياور كيامنش" – كه چندي است نوشته هاي نغز و ارزشمندش نظرگاه اين تارنما را مزين ساخته – مرا در بروزرساني خاك و خون ياري رسانده و بر غناي مطالب منتشره در اين وبگاه , نه دو چندان كه ده چندان, خواهد افزود. اميد كه در اين سال سوم بتوانم بهتر و متداوم تر از دو سال گذشته در خدمت دوستان و ياران گرامي باشم. ايدون باد!

اردشير آزاده – پنج شنبه 18 امردادماه سال 2566 شاهنشاهي

۱ نظر:

ناشناس گفت...

You are just full of shit.