۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

نگاهی کوتاه به نبرد پیروزمند نژادی آریاییان هند

پیش گفتار

هنگامی که حدود ۴۰۰۰ سال پیش، عموزادگان آریایی ما از کوههای آریانا بگذشتند و برای فرونشاندن شهوت جستجوگری خود - که ویژگی ماهوی و بنیادین نژاد قهرمان سپید است - و نیز یافتن و گشودن زیستگاه های مناسب تر، به دشت های سرسبز و آباد هند اندر شدند، در برابر خود به قومی برخوردند که از لحاظ صورت و سیرت به غایت زشت و سیاه و پلشت و پلید بوده و در برابر آریاییان زیبا و هوشمند چونان دیوانی ددمنش به نظر می آمدند.اگر آن هنگام نیز همچون امروز، "افسانه برابری" را در مغز آدمیان فروکرده و همگان را به "همزیستی مسالمت آمیز" واداشته بودند، بی گمان عموزادگان آریایی ما نیز برآن می شدند تا با این سیاهرویان سیاهدل نرد عشق باخته و اندیشه قهرمانی و طبیعی و مقدس جنگ و نبرد نژادی برای بقا را به کناری می نهادند، اما خوشبختانه این مردان دلیر و ماجراجو "اندیشه بقای اصلح" در سرمی داشتند و چنین بود که جنگ و نبردی هولناک و خونین میان آریاییان سپیدپوست و زیبا با دیوان بومی زشت رو درگرفت که تا همین امروز ادامه دارد و سرنوشت آن به تمامی به تداوم روحیه پهلوانی آریاییان باستانی در میان بازمانده های آریاییان هندی بسته است.

ایندرا، فرمانده و آرتشتار قهرمان نبرد نژادی
آرتش تک ور آریاییان را در این نبرد هولناک، یل زورمندی رهبری می نمود، "ایندرا" نام. گزارش هایی که ما از طریق مطالعه کتاب ارزشمند و ورجاوند "ریگ ودا" از این ابرمرد آریایی در اختیار داریم، همگی حکایت از روحیه ای سخت جنگجو، کاوشگر، هنجارشکن و بی پروا می کند، یعنی همان ویژگی هایی که در جامعه هندواروپایی نخستین ارزش به شمار می آمدند و بعدها با گسترش آیین های برده پرور سامی یکسره از میان رفتند و جای خود را به ستایش بزدلی و مظلومی و دنائت دادند.

برای نمونه می خوانیم که ایندرا پیش از هر جنگ، جام هایی لبریز از شراب ناب و مست کننده "سوما" - که دارای همتای مشابهی در میان ایرانیان اوستایی بوده است - را سرمی کشیده و سپس سرخوش و سرمست و سوار بر پیل سپید خویش "ایراواتا"، چونان شیری به صفوف دیوان زشت روی بومی می تازیده و اینان را تارومار می ساخته است.طبق همین گزارش های ریگ ودا، ایندرا خدای جنگ و آسمان و باران می بوده و سلاحش نیز آذرخشی که بر جان بی مقدار "داسیو"، یعنی بومیان سیاه هند می زده است.اینک با هم یکچندی از گزارش های جالب و طرب انگیز ریگ ودا را درباره جنگ های پیروزمند نژادی آریاییان هندوستان و نیز دیدگاه نژادی اینان درباره بومیان مغلوب را می خوانیم:
-
در کتاب یکم ریگ ودا، از چگونگی فتح "پوست سیاه" به یاری ایندرا سخن رفته است:

"ایندرا در نبرد پرستنده آریایی را محافظت کرد، او بی قانونان را برای مانو به زیر سلطه کشید، او پوست سیاه را منقاد ساخت."

-در کتاب دوم ریگ ودا چنین درباره نبردهای پیروزمند ایندرا گزارش شده است:

"ایندرا، قاتل وریتا، ویرانگر شهرها،داسیوها را که از یک جنین سیاه بیرون آمده اند، پراکنده و مغلوب ساخته است."

-در کتاب سوم ریگ ودا نیز درباره ایندرا می خوانیم:

"ایندرا داسیوها را درهم کوفت و رنگ آریایی را پاس داشت."

-در کتاب چهارم ریگ ودا، با لحنی پیش گویانه از نفرت ایندرا از رنگ سیاه و از پیروزی برجسته و قاطع او سخن رفته است:

"پوست سیاه، منفور ایندرا، از آسمانها بیرون انداخته خواهد شد."

این گزارش ها به خوبی نشان می دهد که جنگ میان آریاییان و بومیان، به کلی یک جنگ تمام عیار نژادی بوده : در یکسو آریاییان سپیدپوست و در دیگر سوی، بومیان تیره پوست و از همین روست که ایندرا را هندیان به خاطر پاسداشت "رنگ آریایی" و درهم کوفتن داسیوهایی که از "جنین سیاه" بیرون آمده اند، می ستایند
.
-
در بخشی از کتاب یکم ریگ ودا، خداوند را سپاس گفته می شود چراکه :

"به یاران سپیدش سرزمین ها را ارزانی داشت، که خورشید را ارزانی داشت و که آبها را ارزانی داشت."

-و در بخشی دیگر از کتاب چهارم نیز با آهنگی حماسی و رزمی، جلوه ای از نبرد نهادینه و دیرینه نژادی نمایانده شده است:

"خدایان توفانی که همچون گاوهایی خشمگین می تازند و پوست سیاه را می پراکنند."

-در کتاب دوم ریگ ودا از خدایان سپاسگذاری می شود برای :

"درهم کوفتن و پراکندن دسته های برده از تبار سیاه" و نیز برای "زدودن رنگ پست و فرومایه داسیو".

-و سرانجام در کتاب پنجم ریگ ودا به سادگی و سرراستی دیدگاه آریاییان درباره پوست سیاه که نماد بومیان مغلوب دراویدی می باشد، آورده شده است:

"پوست سیاه هرزه و بددین است."

ریشه های نژادی سامانه کاستی

پس از پیروزی شگرف و قاطع آریاییان در جاروب کردن بومیان و درهم کوفتن ایشان، به تدریج نیاز فاتحان به نیروی کار و برده، لزوم ایجاد یک سامانه دقیق را برای بهره گیری و بهره کشی از دیوهای شکست خورده از یک سوی و لزوم جلوگیری از آمیزش نژادی از سوی دیگر، ایجاد سامانه کاستی را موجب شد. واژه کاست
(caste) که از واژه لاتینی (castus) مشتق است، توسط کاوشگران پرتغالی در سده های میانه به سامانه ای داده شد که از همان بدو پیدایش توسط خود آریاییان هندی "وارنا" (varna) به معنی "رنگ" خوانده می شد و بر جداسازی بر اساس رنگ پوست افراد تاکید داشت.آریاییان هندی بدین وسیله جامعه ای پی افکندند که در راس هرم آن روشن پوست ترین افراد یعنی "برهمن" ها و در پست ترین بخش آن نیز "سودا" ها که دارای پوست تیره بوده و آشکارا "نجس" خوانده می شوند، قرار داشتند. و نکته جالب اینکه با وجود کوششهای احمقانه گاندی و دیگر رهبران استقلال هند، این سامانه ورجاوند در هندوستان همچنان برجای است و امروزه نیز سدی است در برابر آمیزش نژادی اقلیت آریایی با توده های چندصد میلیونی بومیان مغلوب دیروز.

بازمانده های ناب آریاییان در هندوستان
هر چند امروزه آشکار است که شمار بومیان نا-آریایی بر آریاییان پیشی گرفته و بیشینه جمعیت هندوستان را این شکست خوردگان دیروز تشکیل می دهند، اما خون پاک و ورجاوند آریاییان باستانی و فاتحان دیروز به یاری سامانه ی وارنا به میلیونها تن از هندیان امروز به میراث رسیده است و براستی این آریاییان بازمانده اند که چشم و چراغ جنبش نوزایی و باز-آریایی سازی این سرزمین پهناور هستند.

اینک به یاری تصاویری چند، به قیاسی مستند از تقابل چهره زیبای آریایی با هیئت زشت دراویدی دست می یازیم:

چنانچه در تصاویر نیز می بینید، تفاوت یک دراویدی با یک آریایی از زمین است تا به آسمان. در حالی که دخترک دراویدی سمت راست سیاه،زشت و دژخو جلوه می کند، بانوی آریایی سمت چپ چونان فرشته ای زیبا است : راستگوی، مغرور، ملیح و سکسی. و چه جالب که ویژگی های چهره و بدن او نیز دقیقا همانند دختران و زنان نژاده ایرانی است و این خود می رساند که آریاییان باستانی هند از زیرشاخه مدیترانه ای نژاد سپید بوده اند.
و اینک تفاوت یک مرد دراویدی با یک مرد آریایی:
 
باز تفاوت ها آشکار است : مردک دراویدی را تو گویی از همان ازل برای بردگی آفریده اند و مرد آریایی را نیز از برای سروری و آزادگی. و باز شباهت بنیادینی است میان مرد آریایی با پسران و مردان امروز ایران زمین و این خود دلیلی بر خویشاوندی نژادی جاودانی ما و عموزادگان آریایی هندی مان.

چند تصویر دیگر از بازماندگان ناب آریایی هندوستان :

هیچ نظری موجود نیست: